چهارشنبه، تیر ۰۵، ۱۳۸۷

روزت مبارک مادر


مادر عزیرم روزت مبارک

کاش آنقدرخوب بودم که هیچ نگرانی وغمی توی چشمات نمی آوردم

کاش میتوانستم تمام آرزوهایی که برای من داشتی ادا کنم

وقتی برای فرار از چشمهای نگرانت ، چشمهام را به نوشته های کتاب میدوزم از کارخودم شرمگین میشم

کاش بتوانم همه نگرانیها را از چشمات مهربونت پاک کنم

همیشه دوست دارم

***********************

درگیریهای فکریم این هفته خیلی زیاد بودم اصلا یادم نبود که اینجا یادی از روز مادر بکنم اینه که با چند روزتاخیر آمدم.امسال هم مثل پارسال تنبلی کردم وروز مادر برای خرید بیرون نرفتم از خرید توی شلوغی وازدحام متنفرم برای همین یک شاخه گل به مامان دادم،تنهابه این خاطر که مامی فکر نکنه روزش یادم نبوده ، اگه خدا بخواهد امروزکه خیابونها وفروشگاهها خلوت تره میرم برای خرید، اگه خلق خدا تنبلی نکنند حتما آخر هفته میرم بهشت زهرابرای مادر سهراب