سه‌شنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۶

بدقولی

بازم نتوانستم به قولی که به خودم در مورد بروز کردن وبلاگ داده بودم عمل کنم راستش این مدت اینقدر درگیر کار اداره هستم کحد ومرز نداره ،می دونید که کار من در مورد سدهای کشوروشرایط بحرانی مثل کم آبی ویا پرآبی باعث میشه بیشتر درگیرکاربشم . این ایام هم به لطف خدا بارندگی زیاده کار من بیشتر وحساستر شده، هر روز وزیر یک نوع گزارش میخواد راستش را بخوایید باورم نمیشه که هیچکدام از این گزارشها را بخوانه و یا اینکه حداقل هر روزبتوانه بخوانه ولی خوب کاری نمیشه کرد به قول رئیس جان میخواد توش لبو بپیچه به ماربطی نداره ما تا انقلاب مهدی باید این گزارشهارا بفرستیم خلاصه این ازوضعیت کاروبار اداره!سهراب هم این روزها درگیر یکسری از کارهاست وشکر خداحالش خوبه .
این دوبار برفی که تهرون اومد کوچه ما یخبندون شد هنوز برف اولی پاک نشده بود که دومی فرو ریخت البته من عاشق برفم وفکر ه نمیکنم هیچ چیزتوی دنیا به زیبای برف باشه ولی چون من از سر خوردن وراه رفتن روی یخ خیلی می ترسم رفت وآمد برام خیلی وحشتناکه ، صبحها البته روزهای که نمی توانم ماشین ببرم تارسیدن سر کوچه همه اش دست به دامن خدا هستم که زمین نخورم .