چهارشنبه، خرداد ۰۱، ۱۳۸۷

داشتن یه دوست برای دلتنگیها

بعضی وقتها برای آدم دلتنگیهای پیش میاد که نمی توانه با هیچکس صحبت کنه فکر میکنه اگه با هر کسی حرف بزنه میخواهد یه جورهایی سرزنشش کنند ترجیح میده حرفی نزه وهمه را توی دل خودش نگه داره.
آن موقع ست که میفهمی حتی نزدیکترین کسان هم بهت غریبه اند .بعضی وقتها آرزو میکنم کاش خدا هم با بنده هاش صحبت میکرد کاش می شد ما هم جواب درد ودلهامون را از خدا بشنویم
چی میشد ما بجای دل سوزاندنهای بیجامون ونمک پاشیدن به زخمهای یکدیگه سعی کنیم به درد ودلهای هم گوش بدیم شاید واقعا هیچ کمکی از دستمون برنیاد وهیچ راه حلی نداشته باشیم ولی همینکه به حرفهای اونا گوش میدهم می توانیم کمکی باشیم درکم رنگ کردن مشکلات آنها .
پیدا کردن کسی که بتوانه به درد ودلهات گوش بده ، و با حرفاش تورا آرامتر کنه خیلی سخته شاید برای بعضی ها هیچوقت همچین فرصتی پیش نیاد .
*********************************************
وقتی توی پیچ وخمهای مغزم دنبال یه همصحبت میگشتم پیداش شد،اون همیشه مشتاقه به حرفام گوش مبداد ودرد و دلام را می شنید .وقتی دیدمش آرام وقرار نداشت در حالیکه همه حواسش با من بود راه میرفت وبا راه رفتنش رقص زیبایی را توی ذهنم تداعی میکرد ، او همیشه کلمه به کلمه حرفهام را توی ذهنش یاداشت میکرد تا حرفی از گفته های من از قلم نیفته .
او می رقصید در حالیکه من غرق در صحبت بودم..........

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی