چهارشنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۴

دردودل با خدا

دردودل با خدا
خدايا بعضي وقتها به اينكه منو دوست داري شك ميكنم
بعضي وقتها به خودمم شك ميكنم كه تو رو دوست دارم يا نه؟
از خودم ميپرسم توروبراي چي دوست دارم? از ترس غضبت يا از ترس از دست دادن چيزهايي كه دارم?
دوست داشتن فقط به زبون آوردن نيست، بايد بتوني اون توي قلبت احساس كني ،بايد حس كني كه اونم تورو دوست داره .
تا از کسي محبتي نبيني نميتوني دوستش داشته باشي ووقتی دوستش داشتی، تمام وجودش لبريز از عشق نسبت به او ميشه.
خدايا من آنقدر گذشت ندارم كه به اون چيزهايي كه بهم دادي قانع باشم مثل نفس كشيدن، داشتن يه خونواده مهربون،بي نيازي مالي و...
تو مارو توي اين دنيا آوردي وما هيچ اختياري در ورودمون نداشتیم،پس باید انقدر زندگی برامون لذتبخش باشه که هرروز وهرشب شکرگزارت باشیم.
دوست ندارم مثل خيلي ها براي هميشه فراموشت كنم ميخوام هميشه برام مهربون بموني تا هر چيزي رو فقط از خودت بخوام .
نميخوام با گفتن اين حرفها تو رو هم از دست بدم واز اينم تنها تر بشم ،تو از من نرنج ، شكايت نميكنم دل ميخواد با تو فارغ از همه محدودیتهادرد ودل كنم .
دوستم داشته باش خيلي زياد انقدر که بتونم توی قلبم حسش کنم.

1 نظر:

در ۳:۴۴:۰۰ بعدازظهر, Anonymous افسانه گفت...

به نظر من همینکه امکان دردودل با خدا برای ما فراهم می شه یعنی اینکه خدا مارو دوست داره این یه فرصته که نصیبه همه نمی شه و باید از این فرصت استفاده کرد و شکر خدا کرد

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی