یکشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۳

روزبرفي

ســـــــلام
امروزوقتي از پنجره اتاقم به حياط نگاه كردم ديدم حسابي برف نشسته، زمين سفيده سفيده من عاشق برفم.
چيزهائي روكه دوست دارم منو بيشتر به ياد تو ميندازه،اينقدر درختها خوشگل شدن حيف كه تو نيستي تا با هم اين زيبايي رو ببينيم
صبح ها وقتي بيدار ميشم، يادم ميفته كه تو نيستي توي دلم غم ميشينه ولي بدش به خودم ميگم خدارو شكر كه سلامته ،و مي تونه اين زيبائيهارو ببينه.
همينكه بدونم تو هم يه گوشه اين دنيا داري زندگي ميكني وخوبي برام كافيه!

سيه چشمي به كار عشق استاد
به من درس محبت ياد مي داد
مرا از ياد برد آخر ولي من
به جز او عالمي رابردم از ياد!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی